توضیحات
کتاب حاضر فراز هایی از زندگانی شهید مدافع حرم، روح الله قربانی می باشد. که حاصل مصاحبه های مولف با همسر شهید و نزدیکان ایشان است.
گزیده ای از کتاب:
فکر مهران خیلی مشغول بود.
نمیدانست کدام راه را انتخاب کند. میخواست با روح الله مشورت کند و نظرش را بپرسد.
پاتوقشان شبها بعد از خاموشی، دربالای ساختمان ممنوعه بود….
-تو میگی بریم یا بمونیم درسمون رو ادامه بدیم؟ من فرم مشغوله، نمدونم کدوم رو انتخاب کنم. روح الله نگاه نافذش رو به مهران انداخت و گفت: آره، باید زودتر وارد کار بشیم. معلوم نیست قضیهی سوریه تاکی باشه،باید زود خودمون رو برسونیم. الن که سوریه پیش اومده، وقت موندن و درس خوندن نیست. باید بریم و برسونیم خودمون رو….
روح الله خیلی نگران بود. مدام میگفت زینب دعا کن اونجایی که دوست دارم، بیفتم
….شهادت رسول خیلی چیزها رو برایش روشن کرده بود. از خدا خواست آنچه برایش صلاح است و دوست دارد، نصیبش کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.